کاری که شما در کانون زبان ایران انجام می‌دهید جز با عشق نمی‌شود

کاری که شما در کانون زبان ایران انجام می‌دهید جز با عشق نمی‌شود
گردهمایی مدیران ستادی و استانی کانون زبان ایران یک مهمان ویژه داشت. آقای دکتر علی اکبر صالحی رییس سابق سازمان انرژی اتمی و وزیر امور خارجه اسبق کشورمان که در حال حاضر معاون پژوهشی و قائم‌مقام رئیس فرهنگستان علوم است، با دعوت رسمی دکتر مهدی ذوالفقاری رییس کانون زبان ایران در این نشست حضور به هم رساند. دکتر صالحی به همراه دکتر ذوالفقاری و دکتر حامد علامتی، مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بازدید یک ساعته ای نیز از مرکز آفرینش های کانون پرورش فکری کودکان و نیز موزه ملی هنر و ادبیات کودک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشتند و گپ و گفت صمیمانه ای با کارکنان و مربیان این مرکز انجام دادند. دکتر صالحی همچنین دفتر یادبود این مرکز را امضاء کردند. آنچه که در ادامه می آید سخنرانی ایشان در گردهمایی مدیران کانون زبان ایران است که با اندکی تلخیص ارائه می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم
بنده آمادگی قبلی برای سخنرانی در این محفل دوست داشتنی نداشتم. محفلی که سراسر شوق در خدمت به خلق خدا و عبادت خالق هست. خوشا به سعادتتون. شما یکی از مهمترین مسئولیت ها را عهده دار هستید و آن هم انسان سازی است. شما در حال پایه ریزی یک انسان مسئول در جامعه هستید و این باعث افتخار است.

کاری که شما در کانون زبان ایران انجام می‌دهید جز با عشق نمی‌شود
کاری که شما در کانون زبان ایران انجام می دهید جز با عشق نمی‌شود
صحبت از «عشق» شد. اصلا اساس جهان بر اساس عشق است. عشق یعنی جاذبه و بنیان جهان بر اساس عشق است. اگر ما می توانستیم بعد از انقلاب به همین نکته توجه کنیم، الان شرایط اجتماعی ما این نمی بود. اگر ما در بعد فرهنگی در مسایل اجتماعی برای پیمایش و حرکت خود، بستر اخلاق و عشق را قرار می دادیم، یقینا به اینجا نمی رسیدیم که نسل زدی را داشته باشیم که با آداب و سنن خودش بیگانه باشد. من عشق را بر اساس قرآن یک استشهادی بکنم. حضرت ابراهیم در جستجوی خدا بود. میخواست به کسی ایمان بیاورد. دنبال خورشید رفت و خدا را نیافت. دنبال ستاره و ماه رفت و خالق هستی را پیدا نکرد. این عناصر ایشان را راضی نکرد که به عنوان خدا انتخابش کند. قرآن از زبان ابراهیم می گوید: «... لا احب الافلین». )من چیزهای غروب کردنی و ناپدید شدنی را دوست ندارم) (آیه 76 سوره انعام)

 ما وقتی که بحث خدا هست می گوییم: خدا باوری، ایمان به خدا. کمتر شنیدیم بگیم عشق به خدا. خدا دوستی. اما حضرت ابراهیم می فرماید: من خدایی که افول می کند را دوست ندارم. نگفت ایمان ندارم. برخی از مفسران در زمان امام جعفر صادق رفتنند پیش حضرتش و گفتند چرا حضرت ابراهیم نگفت من به خدایی که افول می کند ایمان ندارم. جواب امام جعفر صادق جواب بسیار زیبایی بود. فرمود : «هل الدین الا الحب» آیا دین جز عشق چیز دیگری است؟ دین در کلام عرب یعنی نظام زندگی. باورها، سنت ها و هر چیزی که در زندگی انسان جریان دارد می تواند در قالب دین گنجاند. یک انسان مقید به رعایت تمامی قواعد اجتماعی باشید از جمله محبت و احترام و اینها باید عاشق باشید. باید این محبت را چشیده باشید. چرا مادر اینقدر جایگاه دارد؟ بخاطر این محبتی است که نسبت به فرزند دارد.
این کاری که شما انجام می دهید جز با عشق نمی شود. مکتب انسان چیزی که جز با عشق نمی توان پرورش داد انسان را با بخشنامه نمی شود انسان را پرورش داد.
زمانی که من رییس دانشگاه شریف بودم، بخشنامه ای ابلاغ کردند در مورد حجاب و بالاترین مقام دستگاه را هم مسئول اجرای آن کردند. من تمام خانم ها را جمع کردم و گفتم چنین بخشنامه ای شده، من نیامده ام که شما را موعظه بکنم که بگویم حجاب خوب است یا بد است. کسی که به حجاب عقیده دارد اگر من از حجاب بدگویی کنم، صحبت های من در عقیده او تأثیری ندارد و کسی که به حجاب عقیده ندارد مثل من موعظه گر خوبی نیست. گفتم فقط خواهش من از شما این است که وقتی وارد دانشگاه می شوید کاری کنید که ما به شما بی حرمتی نکنیم. همین که به شما تذکر بدهیم این بی حرمتی است. بخاطر همین صداقت ما رتبه اول رو کسب کردیم.
اساس انقلاب ما بخاطر مسایل اقتصادی که نبود. یعنی ما انقلاب نکردیم که بگویند وضع اقتصادی ما خراب است. ما همه افتخارمان این است که بخاطر مسایل فرهنگی انقلاب کردیم. رژیم گذشته واقعا در مسایل فرهنگی داشت بیراهه می رفت. اما ما تا کنون نتوانسته ایم با این انقلابی که ریشه فرهنگی داشت شرایط مطلوب و مناسب فرهنگی را ایجاد بکنیم. علت آن که ما نتوانستیم به این دلیل بود که به دین نگاه مناسکی کردیم، نه نگاه عشق و محبت. دین یک قالبی دارد که در کتب فقهی وجود دارد. اما محتوای دین چی بود؟ همین عشق بود. انی لااحب الافلین بود. یا خداوند در قرآن می فرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (سوره بقره آیه 165) کسانی که ایمان آورده اند، بیشترین عشق را به خدا می ورزند. ما اگر همین را به جای اینکه به بچه ها بگوییم بلند شو نماز بخوان یا فلان کار را بکن، بچه را عاشق دین می کردیم بچه خودش می آمد. پیامبر خدا هم همین راه را رفت. در فرهنگ باید به قول سهراب سپهری چشمها را بشوریم و یک جور دیگر نگاه کنیم.

کاری که شما در کانون زبان ایران انجام می‌دهید جز با عشق نمی‌شود
باید برای بچه ها در آموزش زبان جاذبه ایجاد کنیم
و اما در مورد آموزش زبان. من عربی بلدم، اما اگر قواعد عربی را از من بپرسید ، بلد نیستم. زبان به بچه ای که به دنیا میاد، با قواعد یاد نمیدید. بچه نگاه می کنه که شما چطور حرف می زنید اون هم همان حرف را می زند. ما در زبان آموزی راه اشتباهی رفتیم. در مدارس ما این راه اشتباه رفته شد. به جای اینکه به صورت طبیعی به بچه ها زبان را یاد بدیم، راه دیگری رفتیم. دوستانی که به من می گفتند چگونه زبان بیاموزیم؟ می گویم یک کتاب را بگیرید و جملاتی ساده و کوتاه را از آن استخراج کنید و یاد بگیرید. بعد جمله را بزرگتر کنید. وقتی این در ذهن شما نشست به دلیل اینکه خود ذهن باهوش هست، جاسازی می کند. خود ذهن فعل و فاعل مفعول را جاسازی می کند. 5 الی 6 ماه اگر مداوم این کار را بکنید موثر است. زبان را باید شیرین کنیم و جاذبه ایجاد کنیم.
دوم اینکه باید شجاعت صحبت کردن زبان را به بچه ها بیاموزیم. جسارت و شهامت اینکه هر چی بلد است را بگوید، را به بچه ها بیاموزیم. از نظر روحی و روانی باید این حس را منتقل کنیم که هر چیزی را آموخت شهامت بیانش را داشته باشند.
سوم اینکه بچه ها در هر جلسه ای بیایند و در مورد یک موضوعی کنفرانسی ارائه کنند. در هر صورت این مطالب را احتمال قوی خودتان کار می کنید، من خواستم تأکیدی در این زمینه داشته باشم. من خیلی خوشحال شدم که در جمع شما حاضر شدم و از آقای دکتر ذوالفقاری و همکاران و همه شما تشکر می کنم و می دانم که همه شما عاشقانه کار می کنید و بدانید که خداوند شما را دوست دارد و در جایگاهی قرار دارید که با انسان ها سر و کار دارید. من همیشه فکر می کنم که اگر فرصت مجدد حیات به من دست بدهد باز شغل معلمی را انتخاب می کردم و خداوند هم خودش را معلم می داند و می فرماید : و « عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ » (سوره علق آیه 5) خداست که آموزش می دهد. مقام بسیار بالایی است و قدر بدانید.

فلسلفه زندگی خیلی مهم است؛ بعضی وقت ها به من می گویند چرا به ایران برگشتید؟ من همین که در ایران شخصی مثل شهید شهریاری را تربیت کردم برای من کافی است. لذا فلسفه زندگی بسیار مهم است
کلام آخر اینکه درون انسان اگر آرام باشد، روی سنگ خارا هم خوابش می برد. اما اگر درون انسان آشفته باشد لای پر قو هم بزارندش خوابش نمی برد. باز تشکر می کنم از همگی و شما را به خدای بزرگ می سپارم.
گزارش تصویری مربوط به حضور دکتر علی اکبر صالحی را می توانید در ادامه مشاهده نمایید.

۵ آبان ۱۴۰۳ ۱۲:۵۹
تعداد بازدید : ۴,۹۱۱
Loading
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.
 

درباره ما

کانون زبان ایران به عنوان معتبرترین، قدیمی‌ترین و بزرگترین مؤسسه‌ آموزش زبان‌های خارجی در ایران از سال 1304 تحت عنوان انجمن ایران و آمریکا در تهران شروع به فعالیت کرده است. ادامه...